از ازل مست شده در خــم چشــمان توام یار ندانی
دیوانه و شیدا شده ی لعل شکرسان توام باز ندانی
گفتم که فرو رفت خنجر عشقت به دل ساده ی این مرد
گفتی که خمــش شو که دلــ و دلـبر و دلـدار ندانی
عالیییییی
عالیییییی